خاطراتی از نوحه خوانی به همراه حاج همت و حاج احمد متوسلیان در حرم حضرت زینب (س)
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۶۶۴۴۰
بعد ۲۰ روز، اعلام کردند حاجاحمد متوسلیان با حاج داوود میخواهند شما را به لبنان ببرند. همراه شهید همت، شهید رستگار و چند نفر دیگر یک تیم شدیم و رفتیم. اول کار به سوریه و زیارت حرم حضرت زینب (س) رفتیم. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حاجمنصور نورایی، یکی از مداحان و پیرغلامان حسینی است که بسیاری او را با مداحیهای پرشورش در دوران دفاع مقدس به یاد دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تعزیهخوانی در نقش امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت مسلم را عالی اجرا میکرد. در این فضا بزرگ شده و به این مسیر کشیده شدم. در همان ۱۰ یا ۱۱ سالگی با مرحوم کافی آشنا شدم. از منبر ایشان خوشم آمده بود. برای همین دوست داشتم سبک و سیاق خواندنم، شبیه سبک مرحوم کافی باشد.» با این پیرغلام حسینی به گفتوگو نشستهایم تا برای ما از دوران دفاع مقدس و فعالیتش در هیاتهای مذهبی بگوید.
بعد از اینکه اولین جرقههای علاقه به مدیحهسرایی اهلبیت در شما زده شد، چه مسیری را برای آموزشهای بعدی انتخاب کردید؟
در همان ۱۲ سالگی توسط استاد مرحوم حاجآقا جواد حاجحسن، وارد عرصه مداحی شدم. حاجآقا جواد در محله قدیمی ما هیات محبانالعباس را راه انداخت. بعد از هیات مسجد، هیات محبان ولیعصر راه افتاد که مسئول آن ملاعباس بود. یکسال هم من بودم. هر دو شاگرد حاججواد هستیم. شاهکلید سبکهای خواندن را از حاجآقا جواد یاد گرفتم و همچنین الفبای خواندن و سبک مداحی که باید یک مداح داشته باشد.
حاج آقاجواد؟
حاج آقاجواد، معلم اخلاق بود و به لحاظ اخلاقی و منش زندگی شبیه شیخ رجبعلی خیاط بود. ۱۵ ساله بودم که مسئول هیات شدم. چون طلبه بودم قرآن هم به بچهها آموزش میدادم. سابقه حضور و فعالیت این هیات ما به ۵۰ سال قبل برمیگردد. با راهنمایی حاج آقاجواد این هیات را تاکنون اداره کردهایم. عمده مداحیهای ما در خود هیات بود تا اینکه جنگ شروع شد. زمان جنگ خیلی مایل نبودم بهعنوان مداح و سخنران مطرح شوم، چون وقت نداشتم، ولی در پادگان برای بچهها میخواندم.
مدتی مسئول خانه شهید سپاه بودم. یک روز در دفتر کارم بودیم که همسر شهید جهانآرا با چند همسر شهید دیگر آمدند و گفتند برای هیاتمان پول نداریم تا اطلاعیه چاپ کنیم، بلندگو بخریم یا مداح و روحانی بگیریم. مسئول قسمت ما قدری نادان بود به جای اینکه اینها را توجیه کند با آنها برخورد بد کرد.
من به این بندهخدا تذکر دادم و به خانم شهید جهانآرا گفتم که چه زمانی مراسم دارید، من برای شما مداح میفرستم. نگفتم خودم میآیم. گفت که مداح خوب میخواهم، گفتم سخنران و قاری هم برای شما میفرستم. پول هم نمیخواهد بدهید. خوشحال شد و رفت. روز مراسم شد و رفتم شروع به خواندن کردم.
در قسمت خانمها، من را نمیدیدند. مداحی کردم و منبر رفتم. خانم جهانآرا که آمد دم در از ما تشکر کند، گفت که فکر نمیکردم خودتان بیایید. گفتم کسی نبود که بفرستم. گفت: خوب شد کسی را نفرستادید. آن شب آمادهباش بودم و وقتی آمدم در سپاه بخوابم تصمیم گرفتم کار تشکیلاتی را رها کنم.
عملیات بیتالمقدس بود و شهدای زیادی دادیم. حاجداوود کریمی آن زمان فرمانده منطقه ۱۰ بود. نامه نوشتم که مداح هستم و الان نیاز مملکت به این است. آنها هم موافقت کردند. با ۲۰ روز مداحی کردن، مطرح شدم. نمیخواستم چنین شود، اما دیگر دوست نداشتم هیچ خانواده شهیدی، برای پول و مداح و سخنران مراسمش اذیت شود. خیلی چیزها به برکت شهدا نصیب من شد.
۲۰ روزی شد که تمام ختم شهدا را رفتم. مسئول دفترم را برای این کار گذاشته بودم و گفته بودم هرکسی آمد، اسم و آدرس را بنویسید، همه مراسم ختمها را میروم. بعد ۲۰ روز، اعلام کردند حاجاحمد متوسلیان با حاج داوود میخواهند شما را به لبنان ببرند. همراه شهید همت، شهید رستگار و چند نفر دیگر یک تیم شدیم و رفتیم. اول کار به سوریه و زیارت حرم حضرت زینب (س) رفتیم. فضای حرم حضرت زینب و حضرت رقیه دگرگونمان کرد و جنونوار میخواندم. همین حالتی که الان جوانان در هیاتها دارند، من سال ۶۱ با شعرهای زیبا میخواندم. آن زمان شعرهای قوی و حماسی هم از نظر فن شعری و هم از نظر اخلاق و انقلابی بودن میخواندم. مناجات نیز میخواندم با اینکه در کشور مرسوم نبود. مناجاتی که تلویزیون پخش میکند، سبک من است و من آن زمان در لبنان شروع کردم.
مناجات خواندن را با دعای حضرت امیر، دعای کمیل، دعای ندبه، عاشورا و... شروع کردم. کمکم زیارت عاشوراخوانی در سوریه باب شد. فضای آموزش تاریخ اسلام و احکام را تقویت کردیم. خاطرات آن روزها هنوز در ذهنم ماندگار است. کمکم نوار روضهها و مداحیهای من در جبههها پخش شد. یادم است، یک شب به گردان مالک رفته بودم تا وضعیت آن را بررسی کنم. نصف شب از گرما بلند شدم و چرتزنان تا صبح گشت میزدم. دم صبح دیدم نوار مداحی مرا گذاشتند و یکییکی بچهها از چادرها بیرون میآیند تا نماز شب بخوانند. یکی از زیباترین لحظههایی که دیدم و خدا را شکر کردم این بود که صدای من در چنین فضایی شنیده میشود. نزدیک ۴۸ سال است که با این کار عشق میکنم. مداحی شغل من نیست و بهعنوان وظیفه، به آن نگاه میکنم.
شغل خودتان چه بود؟
من سپاهی بودم. الان بازنشسته هستم. بهعنوان وظیفه جایی باشد، میروم؛ به اعتبار اینکه خدمتی به اسلام کنم. شهدا جان دادند و ما نتوانستیم، این کار را برای آنها انجام دادیم.
گفتید که در این مسیر از محضر برخی اساتید بهره بردید. کمی در این مورد توضیح دهید.
فکر میکنم بیپیر به میکده رفتن کار درستی نیست. بیاستاد در هر رشتهای بیفایده است. بگویید استاد هستم و نخواهید از استاد استفاده کنید، کار جلو نمیرود. اگر هم جلو برود ابتر و ناقص است. کار ناقص به درد نمیخورد و اثر ندارد. هر کسی که میخواهد مداح شود باید در چند شاخه استاد ببیند. ممکن است این چند شاخصه در یک استاد نهادینه شده باشد. مثلا استاد من اینچنین بود یا مرحوم کافی همه این ویژگیهای یک روضهخوان حرفهای را داشت.
استاد من منبری بود. قاری، شاعر، روضهخوان و نوحهخوان خوبی بود. مداح در مسیری که انتخاب کرده حتما باید از محضر اساتید اخلاق بهرهمند شود و خودش را مقید کند که هرچه دستور میدهند انجام دهد. استاد اخلاقم مرحوم اربابی بود. یک بار به من گفت: به مشهد برویم. ۲۰ ساله بودم و ایشان گفت: با من مشهد میآیید، در طول سفر یک کلمه هم نباید حرف بزنید. هرچه دیدید چشم خود را ببندید. هرچه شنیدید نشنیده بگیرید.
همان چیزی که خضر به موسی گفت. همان هم شد. مشهد رفتم و یک کلام با او صحبت نکردم. هرچه دیدم فراموش کردم و هرچه شنیدم فراموش کردم، چون میخواستم تربیت شوم. با حاجآقا جواد هم اینگونه بودم. از محضر بیشتر اساتید بهره بردم. پای درس علامه شعرانی که استاد علامه طباطبایی بودند هم نشستم. استاد شعرانی به علم نجوم و ریاضیات مسلط بودند و از کشورهای دیگر پای درسش حاضر میشدند.
پای منبر استاد نشستن، قطعا اثر دارد و من اثرش را دیدهام. هر کسی که بخواهد مداح خوبی شود، باید این کار را بکند. مداحی فقط خواندن شعر و داشتن صدای خوب نیست. قدیمها در مدارس بخاری نفتی بود. وقتی فتیله را زیاد میکردید شعله بخاری زیاد میشد و اطراف بخاری طوری داغ میشد که اگر کسی دو متری آن هم بود صورتش میسوخت، ولی اگر حرارت نداشت، ۱۰ سانتی بخاری هم که بودی، فایدهای نداشت. یک مداح خوب باید آنقدر از درون شعلهور شود که اگر کسی از ۱۰ یا ۱۰۰ متریاش هم عبور کند حرارتش را احساس کند.
اما چه زمانی شعلهور میشود؛ اینکه پارامترهای اخلاقی را در سلوکش لحاظ کند. باور کند گریه برای امام حسین (ع) به چه معناست. در مجلس روضه وقتی روضهخوان میخواند با رفیقش صحبت نکند. مداحی که میخواهد فرهنگ درست را به مردم ارائه کند باید دارای شاخصههای اخلاقی باشد.
باور داشته باشد که امام حسین (ع) چه کسی است. یک زمانی در مورد شهدای جنگ صحبت میکنیم و در مورد امثال شهید حججیها نوحهسرایی میکنیم که عند ربهم یرزقون هستند.
ولی یک زمانی درباره امام حسین (ع) صحبت میکنیم. این بالاتر است. بالاتر از عند ربهم یرزقون است. مداح باید حریم حسین (ع) را بشناسد. وقتی باور و شناخت به عظمت امام بیشتر شود، نگرش نوحهخوان، برای خواندن درباره امامحسین (ع) تغییر میکند.
شاخصه بعدی، احساس نیاز است. اینکه من چقدر به امام حسین نیاز دارم؟ هر چقدر به خدا نیاز دارم به امام حسین (ع) هم نیاز دارم، چون متصل به هم هستند؛ اینکه احساس نیاز کنم و برای امام حسین (ع) داد بزنم. مرحله بعد تخصص است که شامل تبحر در صدا و شعر و ادبیات و تاریخ و مقتل است.
گفتید زمان جنگ برای شهدای هشت سال دفاع مقدس میخواندید. آیا برای شهدای مدافع حرم هم مرثیهخوانی کردهاید؟
حتما برای شهدای مدافع حرم میخوانم. اما با این چیزی که در بعضی جاها شکل گرفته است، مخالفم. اگر در مداحی به صرف اینکه شهید حججی مدافع حرم است شعر و نوحه بخوانیم و امام حسین (ع) فراموش شود این انحراف است. فردا که جنگ تمام شد برای چه خواهید خواند؟ امام حسین (ع) را کنار گذاشتید، با کدام فرهنگ جامعه خود را میسازید؟ پس آنکه باید همیشه زنده باشد عاشورا است.
امام حسین (ع) در شب شام غریبان از حلقوم بریده سخن میگوید. راوی این امر حضرت سکینه (س) است. میگوید پدرم از حلقوم بریده خود پیغام داد که به شیعیان بگویید هر وقت آب گوارایی نوشیدند یاد لب تشنه من کنید، اگر شنیدند کسی در عالم غریب است یا شهید شده برای من ندبه کنید.
وقتی یاد شهید میکنند باید بدانند که این شهید جزء انصار اباعبدا... (ع) است. وقتی کربلا میروید زیارت امام حسین (ع) را یک صفحه میخوانید و زیارت حضرت علیاکبر (ع) را نیمصفحه و سایر شهدا را یک خط میخوانید. چیز دیگری ندارد. یعنی همه باید زیر بیرق امام حسین (ع) بیایند تا دین حفظ شود. اگر میخواهیم نام پیامبر (ص) هم در عالم آباد شود طبق فرمود: ه خود رسولا...، نام پیامبر (ص) هم با اسم امام حسین (ع) زنده میشود. فرهنگ اهلبیت این است. هر کسی میخواهد احساساتی برخورد کند خود داند.
در تمام سالهای خدمت در دستگاه امام حسین (ع) بزرگترین درسی که گرفتهاید چه بوده است؟
در قرآن، خداوند چهار عبارت برای همه پیامبران و امامان بیان میکند. خداوند به کسی نصرت میرساند که نماز را اقامه میکند، زکات میدهد، امر به معروف و نهی از منکر میکند. کسی که میخواهد مدح یا روضه امام حسین (ع) را بخواند باید این چهار ویژگی را جزء پیامهای اصلی خود قرار دهد. امام حسین (ع) با همین ویژگیها برای ما امام هستند و پیام عاشورا در این چهار ویژگی است. پیام هر شهیدی که در راه امام حسین (ع) شهید میشود در این چهار ویژگی است. اگر من بخواهم نوکری امام حسین (ع) را کنم و برای ایشان بخوانم باید در خواندن خود این چهار ویژگی را رعایت کنم.
یزید سگباز، زنباره، میخوار، قمارباز، ظالم و خودخواه بود. اینها در معیار اسلامی نمیگنجد. امام حسین (ع) فرمودند: من با کسی همچون یزید بیعت نمیکنم. اگر یزید حکومت کند فاتحه اسلام خوانده میشود. حکومت قبل از یزید هم اینگونه بود. حکومتهایی که ظاهر اسلامی داشته، ولی باطن اسلامی نداشتهاند. اما اگر یزید میآمد آن ظاهر هم از بین میرفت. چهار ستون خیمه اسلام هم از بین میرفت. تمام ساختارهای دینی ما در این چهار ستون نماز و زکات، امربهمعروف و نهیاز منکر است. این چهار ویژگی فرو بریزد فاتحه اسلام خوانده میشود. امام حسین (ع) با عاشورا توانست چهار ستون خیمه اسلام را حفظ کند. این بود عظمت امام حسین (ع).
در چند سالی که مداحی کردهاید بهترین خاطره شما از مداحی برای امام حسین (ع) چیست؟
برخی مسائل معنوی را نمیتوان بیان کرد؛ چون حس و حال خاص خود را دارد. درک کامل دستگاه و جلسات امام حسین (ع) چشم و گوش باز میخواهد. منتها باید چشم و زبان و گوش و دل را از گناه حفظ کرد تا فقط خدا را ببیند. همان چیزی که در مناجات شعبانیه میخوانیم. خدایا چشمی به من بده که فقط تو را ببیند و گوشی بده که فقط صدای تو را بشنود و زبانی به من بده که فقط با تو سخن گوید و قلبی به من بده که فقط محبت تو در آن باشد.
فقط کافی است این را مدتی لحاظ کنیم که گناه نکنیم؛ خداوند درهای حکمت را برای ما باز میکند. همه آدمها حکمت دارند و برخی حکمتها در سینه آنها نهفته میشود و با خود در گور میروند. برخی از این حکمتها از سینه به زبان میریزد؛ حرف میزنند، دُر میبارد. ممکن است همین حالت را برای چشم خود هم داشته باشید. دل و چشم هم کنترل شود مافوق را میبینید و مانند خیلی از اولیای خداوند میشود. حال یکی بیاید بگوید من فلان چیز را در مجلس امام حسین (ع) دیدهام؛ آن کسی که چشمش باز نیست تکذیبش میکند. بگوید من هاله نور دیدهام کسی که نمیبیند میگوید چرند میگوید، چون خودش نمیبیند.
در اذن دخول ائمه میگوید خدایا تو درهای مناجات کردن را روی من باز کردی که من با این امام معصوم نجوا کنم و گوش مرا بستی که صدای اینها را نمیشنوم، اما به من اجازه ده با آنها نجوا کنم. ما به زیارت امام میرویم، زیارتش هم میکنیم، ولی صدایش را نمیشنویم، اما سیدابراهیم مجاب در کربلا به امام حسین (ع) سلام میداد و جواب حضرت را میشنید. مرحوم حاجآقا میلانی میگوید در حرم امام حسین (ع) جوانی را دیدم که صدای امام حسین (ع) را میشنید. گفتم تو چه کردی؟ گفت: به پدر و مادرم نیکی میکنم. وقتی مادرم را کول میکردم و به حرم میآوردم، مادرم دعایم کرد و گفت: امیدوارم جواب سلام
امام حسین (ع) را بشنوی و من هم میشنوم. مگر امام حسین (ع) چه میخواهد. یکی از معروفها چیست؟ همین نیکی به پدر و مادر یکی از این معروفها است.
همین است دیگر. امام حسین (ع) به او جواب سلام میدهد و او میشنود. جواب سلام واجب است و امام حسین (ع) جواب سلام را میدهد، ولی نکته این است که ما جواب سلام را نمیشنویم، چون مقدمه را آماده نکردهایم که جواب را بشنویم. اما وقتی پرده از گوش کنار رفت آن موقع است که صدای مولایمان را میشنویم. در دستگاه سیدالشهدا کسی بخواهد چیزی را ببیند، میبیند. خیلی چیزها دیدنی است. سیدمحمد شیرازی جلسهای در خیابان ری دارند، ۱۳ روز در ایام فاطمیه اقامه عزا میکنند. غوغایی میشود. جمعیتی دارد، ولی جمعیت مهم نیست. آن جلسه غوغا دارد.
آنهایی که اهل معرفت هستند میفهمند. من یک روز به آنجا رفتم. من خواندم و بعد از من کس دیگری خواند. تا سه بعد از ظهر ادامه داشت. از هشت صبح تا سه بعدازظهر، مداحان مختلف میخوانند. من آنجا نشسته بودم، گفتم در این جلسه میخوانم و ساعت هشت تا ۸: ۳۰ به سرکار میآیم. سه بعدازظهر از آن خانه بیرون آمدم. اصلا متوجه نشدم کجا نشستهام و چقدر طول کشید. احساس میکردم در بهشت هستم؛ این را تعارف نمیکنم. از ساعت ۶ صبح تا سه بعد از ظهر در این مجلس گریه میکردم. مداح عوض میشد. من نه احساس کردم پاهایم درد گرفته و نه احساس کردم خسته شدهام. وقتی جلسه تمام شد همه بلند شدند. من هم بلند شدم و دیدم ساعت سه بعدازظهر است. از این فضاها در مجلس امام حسین (ع) الیماشاءا... زیاد است.
منبع:جهان نیوز
منبع: خبرگزاری دانشجو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۶۶۴۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قدردانی از هنرمندان در یک پایگاه مهم موسیقی/ خاطراتی که زنده شد
به گزارش خبرگزاری مهر، خانهموزه معین و امیرجاهد روز یکشنبه شانزدهم اردیبهشت به مناسبت چهل و هفتمین سالروز درگذشت محمدعلی امیرجاهد هنرمند برجسته موسیقی ایران، میزبان مهدخت معین (فرزند دکتر معین و نوه استاد امیرجاهد) و همچنین جمعی از هنرمندان موسیقی بود.
در ابتدای این مراسم، مهآبادی مجری برنامه ضمن خوشامدگویی، از حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی ایران برای ایراد سخنرانی دعوت بهعمل آورد.
حمیدرضا نوربخش در ابتدا ضمن خوشامدگویی به حضار گفت: ما امروز دور هم جمع شدیم تا یاد و خاطره هنرمندی بزرگ را گرامی بداریم که حق بسیار بزرگی بر گردن فرهنگ و هنر این سرزمین و هم در شعر و ادب و در موسیقی دارد. به هر حال این منزل و بنا بزرگانی را در خودش دیده است. یادگار ارجمند این هنرمند خانم مهدخت معین فرمودند که هر وقت که در این منزل حضور پیدا میکنم، از نو شکفته میشوم و خاطرات حضور هنرمندان برایم زنده میشود و انرژی و نیروی تازهای دریافت میکنم.
موزهای در جنوب شهر که پایگاه مهم موسیقی تهران است
وی ادامه داد: در این منزل بزرگانی رفت و آمد داشته و آثار ارزشمندی در این مکان تولید و یا اجرا شده و فکر میکنم به نوعی با تمام این عزیزان همنفس هستیم. خوشحالم که این مکان یکی از پایگاههای مهم فرهنگی و هنری شهر است با اینکه در منطقهای واقع شده که شاید گذر عده زیادی از ما به این منطقه نیافتاده است، اما زمانی که بهانههای این چنینی برای دورهم جمعشدن با اهالی فرهنگ و هنر پیش میآید، با عشق و علاقه در این منزل حضور پیدا میکنیم. هر زمانی هم که اخباری مبنی بر رخداد اتفاق ناگواری برای این مجموعه میشنویم، از اعماق وجود ناراحت میشویم اما به هر حال در حال حاضر یکی از پایگاههای مهم موسیقی شهر تهران، خانه موزه دکتر معین و استاد امیرجاهد است که این موضوع، مایه مباهات و امید برای اهالی فرهنگ و هنر کشور است. در این مرکز، نسلی تربیت میشوند که پرچمداران آینده موسیقی کشور هستند.
نوربخش افزود: بهانه امروز و امشب، چهل و هفتمین سالروز درگذشت بزرگمرد موسیقی ایران استاد محمدعلی امیرجاهد ما است. استاد امیرجاهد نیازی به توصیف ندارد و ما از دوره قاجار به بعد، بعد از عارف و شیدا، تعداد انگشتشماری تصنیفساز برجسته داریم. یکی از نامهای درخشانی که همواره بر تارک موسیقی ایران میدرخشد، استاد محمدعلی امیرجاهد هستند که تصانیف پرشمار و ماندگاری که نسلهای مختلف آنها را زمزمه میکنند و بارها با تنظیمهای مختلف بازتولید و بازاجرا میشود و نسلهای آینده نیز آنها را بازتولید خواهند کرد. اینها تماما از ذهن و ضمیر بزرگمردی مانند امیرجاهد تراوش شده و بسیار ارجمند و عزیز است. به دلیل اینکه آهنگسازان و تصنیف سازان ما عمدتا موسیقیدانانی بودند که شاعر نبودند و تعدادی کم بودند که شعر و موسیقی را تولید کردند. عارف قزوینی، علیاکبر شیدا و استاد امیرجاهد موسیقیدانانی بود که هم ترانهسرا و هم آهنگساز بودند به همین علت نیز آثاری که تولید کردند، شنیدنی هستند. در حال حاضر شنیدهایم که شهردار محترم منطقه ۱۴ تغییر کرده و جناب شهرابی فراهانی سکان این منطقه را عهدهدار شدهاند که در مراسم حضور ندارند و امیدوارم نگاه ایشان بسیار ویژه باشد و کمبودهای قبل جبران شود.
قدردانی از هنرمندی که بر موسیقی و ادبیات اشراف کامل داشت
پس از صحبتهای حمیدرضا نوربخش، هاتف شرار هنرمند روشندل و شاگرد مرحوم اکبر گلپایگانی روی صحنه آمد و زندگینامه محمدعلی امیرجاهد را شرح داد و افزود: ما قبل از زمان قاجار، ضربیخوانیها و تصانیفی را داشتیم و داریم که مشخص نیست چه کسانی آنها را سروده و یا ساختهاند اما از زمان مرحوم شیدا و عارف این مسایل آغاز شد و مرحوم شیدا اغلب آثارشان عاشقانه است و مرحوم عارف نیز آثار اجتماعی، سیاسی و حتی عاشقانه دارد اما عاشقانههای مرحوم عارف به سیاست و اجتماع روزگار خودش پهلو میگذارد.
وی افزود: ملودیهایی که مرحوم شیدا و عارف ساختند، در عین حال که بسیار پر مغز و پر معنا و بر اساس ردیفها و دستگاههای خودمان است، بسیار دلانگیز و در عین حال بسیار ساده نیز هستند و به ندرت پیش میآمد که این ۲ عزیز قطعات بسیار پیچیدهای را ساخته باشند. اما بعد از این ۲ بزرگوار، به محمدعلی امیرجاهد میرسیم که آثار وی، تلفیقی از آثار مرحوم شیدا و عارف است که هم آثار عاشقانه و هم آثار اجتماعی، سیاسی دارد. امیرجاهد جدای از اینکه تلفیق شعر و موسیقی را رعایت میکرد، به فکر تقطیع نیز بود و شما زمانی که آثار امیرجاهد را با شعر دیگری نیز میگذارید، قابل اجرا و مشخص است که بر ادبیات و ردیف و دستگاههای موسیقی اشراف کامل دارد.
پس از صحبتهای هاتف شرار، این هنرمند به همراه صابر الهدادیان (نوازنده تار) و امیر کریمی (نوازنده تمبک) ساز و آواز و یک قطعه از آثار امیرجاهد را اجرا کردند.
خاطره دختر استاد فقید از حضور فرامرز پایور در حیات یک خانه قدیمی
پس از اجرای هاتف شرار، مهدخت معین نوه محمدعلی امیرجاهد گفت: در ابتدا از حمیدرضا نوربخش و مهدی مساح بیدگلی تشکر میکنم که در سالهای اخیر در مسایل مربوط به این خانهموزه فعال هستند و در رونق و توسعه آن کوشا هستند و خانهموزه به صورت تخصصی خصوصا در اجرای برنامههای موسیقی درآمده است. همانطور که آقای نوربخش گفت، هنرمندان و استادان موسیقی بزرگی در این خانهموزه رفت و آمد داشتند. استاد صبا بارها از صبح روزهای جمعه تا غروب آن روز با استاد امیرجاهد کار میکردند و نتهای تصانیف استاد امیرجاهد را استاد صبا مینوشتند. نتهایی که ۲ جلد دیوان امیرجاهد وجود دارد، تمام آنها توسط استاد ابوالحسن صبا نوشته شدهاند.
وی ادامه داد: خاطرم هست که استاد پایور به همراه برخی از هنرمندان و همینطور استاد امیرجاهد در روزهای تابستان در حیاط این خانه به نواختن سنتور میپرداخت. بعدها استاد امیرجاهد مدت زیادی گرفتار سالنامه پارس بود و پس از آن نیز مشغول تالیف ۲ جلد دیوان شد. البته آقای هاتف شرار در زمینه زندگینامه استاد امیرجاهد خصوصا تصنیفسازی ایشان مطالب تخصصی و جدیدی را ارایه کرد که برای بنده نیز جالب بود.
مهدخت معین در پایان یادآور شد: کمپانی فرانسوی پولیفون اثر «نرگس مست» را اجرا کردند که یکی از شاهکارهای استاد امیرجاهد است که این اثر، یک اثر بسیار زیبایی است و با یک صدای بسیار قوی و دلپذیر اجرا شده است.
اجرای نقالی به سرپرستی الهه تاجیک و هنرنمایی الهه تاجیک، سارینا سیفی، حلما یارمحمدی و پرسام علیزاده از دیگر بخشهای این مراسم بود.
پس از اجرای نقالی، گروه موسیقی «استاد امیرجاهد» به خوانندگی سیدرضا طیبی و نوازندگی حسین روزبهانی (تار)، سعید میرزاحسینی (نی) و امیر کریمی (تمبک) روی صحنه آمدند و قطعاتی از این هنرمند برجسته را اجرا کردند.
در بخش پایانی این مراسم، مجری برنامه از حمیدرضا نوربخش (مدیر عامل خانه موسیقی و عضو هیاتمدیره خانه موزه دکتر معین و استاد امیرجاهد)، مهدخت معین (فرزند معین و عضو هیاتمدیره خانه موزه)، حمیدرضا عاطفی (رییس کانون پژوهشگران خانه موسیقی و عضو هیاتمدیره خانهموزه)، کارمین صراف (نوه امیرجاهد و عضو هیاتمدیره خانهموزه)، بیدگلی (عضو هیاتمدیره کانون مدرسان خانه موسیقی ایران و رییس هیاتمدیره خانهموزه) دعوت کرد تا روی صحنه آمده و با حضور آنها از پوستر ششمین دوره جشنواره ملی موسیقی امیرجاهد رونمایی شود.
در بخش بعدی برنامه از سوسن اصلانی، محمد میرزاخانی، اسماعیل خلج، بهرام گودرزی، ژیوار شیخ الاسلامی و همچنین سیدرضا اسماعیلی (معاون اسبق اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ۱۴) دعوت شد تا در کنار سایر هنرمندان از مدرسان نمونه سال ۱۴۰۲ خانهموزه دکتر معین و استاد امیرجاهدبه جهت دریافت رتبه برتر هنرجویان خود در جشنواره موسیقی امیرجاهد، جشنواره خوشنویسی امام علی (ع) و جشنواره ملی استاد معین و همچنین رعایت آیتمهای مدنظر طبق آییننامه داخلی خانهموزه قدردانی شود.
علی تحریری (نوازنده سنتور)، سیدرضا طیبی (آواز)، حسین باباخانی تیموری (خوشنویسی)، محسن میرحسینی (خوشنویسی)، مهدیه رضازاده (ویولن)، امیرحسین طریقت (تمبک)، زهره حدادی (پیانو)، مرتضی میر (دف)، نعیمه باقری (خوشنویسی)، الهه تاجیک (نقالی)، آمنه خدادادی (گیتار)، مهدی مساح بیدگلی (تئوری موسیقی)، مرجان راغب (سنتور) و آرمین رهبر (تذهیب) از هنرمندان و مدرسان منتخب سال ۱۴۰۲ خانهموزه بودند که قدردانی ویژهای از این هنرمندان به عمل آمد.
کد خبر 6098037 علیرضا سعیدی