حال یونسحبیبی خوب نیست + فیلم
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۴۹۱۵۵
روزی میخواند "یا اباعبداللهالحسین" و امروز نه میبیند، نه حرف میزند و نه میتواند راه برود؛ برایش دعا کنید. ۲۱ مهر ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۹ فرهنگی دین ، قرآن و اندیشه نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سال 53 در مرکز عترت و قرآن حوالی میدان خراسان در حضور "حاجمرتضی" و "حاج محسن طاهری" مداحی را آموخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاهایش نای راه رفتن نداشتند و حنجرهاش هم قدرت گذشته را از دست داده بود؛ مجتبی حبیبی پسرش به خبرنگار خبرگزاری تسنیمگفت این روزها "حاج یونس" نه هوشیاری دارد؛ توانایی حرفزدن و راه رفتن ندارد و بدون دستگاه قادر به نفس کشیدن هم نیست.
*فیلمی حال و روز "یونس حبیبی" در بیمارستان ساسان
وقتی نام "یونس حبیبی" شنیده میشود ناخودآگاه آن نوحه زیبای «یا اباعبداللهالحسین» در ذهن هیئتیها تداعی میشود؛ چقدر زنان و مردانی با آن نوحه بر سر و سینه زدند و کماکان هم در نوحههای ماندگار مرور میشود.
از پسرش پرسیدم که چقدر به "حاج یونس" سر میزنند و او پاسخ داد هنوز برخی از دوستانش فراموشش نکردهاند؛ محمدرضا، محسن و مرتضی طاهری" هم به بیمارستان آمدهاند و هم تلفنی پیگیر بیماری پدرم هستند. امیرعباسی، شیخ مصطفی کرمی، شیخ مهدی حسنآبادی و محمدحسین پویانفر هم به پدر سر میزنند؛ اما کسانی هم هستند که خبری از "حاج یونس" ندارند.
یادم میآید بعد از فلجشدن یک طرف بدنِ "حاج یونس" گپ و گفتی با او داشتیم وقتی سؤال کردم چهچیز بیشتر از همه خوشحالش میکند چشمهایش بارانی شد و شانههایش لرزان؛ یک کلمه بیشتر نگفت: "شهادت".
*غمنامهای در وصف پدر با صدای پسر
بیستم خردادماه "یونس حبیبی" مداح اهلبیت دچار عارضه سکته مغزی شد و به کما رفت؛ کماکان در همین حالت و در بخش ICU بیمارستان ساسان بستری است. مجتبی حبیبی فرزندش در این باره به خبرنگار تسنیم، گفت: سکته مغزی علاوه بر هوشیاری پایین، عارضههای دیگری را به جسم پدرم اضافه کرده است؛ الان "حاجیونس" نه میتواند حرف بزند، نه تحرکی دارد و میتواند راهی برود و نه جایی را میبیند و حتی تنفس هم به واسطه دستگاه اتفاق میافتد.
"یونس حبیبی" به کما رفتوی تأکید کرد: ضایعه مغزی که برای پدرم بوجود آمده، پزشکان اعتقاد دارند بازگشتی ندارد. در این چند ماه که تلاش کردند قدری ترمیم مغزی اتفاق افتاد، به این واسطه میتوانند بشنوند و دست ما را میفشارد و اشک میریزد؛ کار دیگری نمیتواند انجام دهد. حتی پزشکان چند مرتبه امتحان کردند دستگاه را بکشند تا ببینند میتواند بدون دستگاه نفس بکشد، اما نتوانست؛ از هیئتیها و دوستداران امام حسین(ع) درخواست دارم برای پدرم دعا کنند.
پسر یونس حبیبی درباره حضور پدرش در راهپیمایی اربعین، گفت: پدرم دوست داشت در پیادهروی اربعین شرکت کند اما همان سالهای رونق این راهپیمایی، ضایعههای جسمی اجازه نداد که در این جریان عظیم حسینی شرکت کند.
او در پایان اشاره کرد که پدرش بارها به او توصیه کرده که در مجالس و هیئتهایی مداحی کند که سخنران داشته باشد و از طیکردن در مداحی هم پرهیز کند.
مجتبی حبیبی فرزند یونسحبیبی یک کلیپی را در وصف پدرش خوانده که روز اربعین تحت عنوان «به یاد غمنامه» منتشر خواهد شد.
انتهای پیام/
R1515/P/S4,37/CT7 پیوست حال و روز یونس حبیبی در بیمارستان غمنامه یونس حبیبی واژه های کاربردی مرتبط موکب تسنیم اربعین مداحان اهل بیتمنبع: تسنیم
کلیدواژه: موکب تسنیم اربعین مداحان اهل بیت موکب تسنیم اربعین مداحان اهل بیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۴۹۱۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیدا شدن جسد مردی میانسال پس از ۱۰ روز در انباری خانهاش
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، دیماه سال گذشته دختر جوانی قدم در اداره آگاهی پایتخت گذاشت و از ناپدید شدن پدرش حشمت خبر داد. دختر جوان زمانی که مقابل افسر پرونده قرار گرفت، گفت: صبح روز گذشته راهی محل کارم شدم، اما وقتی به خانه برگشتم از پدرم خبری نبود.
بیشتر بخوانید: قاتل فراری در دام پلیس گرفتار شد
فکر کردم برای کاری از خانه بیرون رفته است، اما وقتی با تلفن همراهش تماس گرفتم با شنیدن صدای زنگ گوشی متوجه شدم تلفنش در خانه است. هر چه منتظر ماندم پدرم برنگشت و من هم به پلیس خبر دادم.
با این شکایت تحقیقات پلیسی در رابطه با ناپدید شدن مرد میانسال آغاز شد تا اینکه چند روز بعد وقتی برادر حشمت برای سر زدن به برادرزادهاش و پیگیری وضعیت برادر خود راهی خانه آنها شد به محض ورود متوجه بوی تعفن شدیدی شد که از داخل انباری به مشام میرسید.
وقتی موضوع را به برادرزادهاش گفت او منکر اطلاع از علت بوی تعفن شد اما وقتی مرد میانسال به سمت انباری رفت با دیدن قفل بزرگی که روی در بود تعجب کرد، چرا که قبلاً این قفل را ندیده بود. بنابراین قفل در انباری را شکستند و وارد شدند. آنها در کمال ناباوری با جسد حشمت در حالی که پتو پیچ شده و آثار خون روی بدنش دیده میشد، مواجه شدند.
ردپای دو مظنونمرد میانسال موضوع را به پلیس اطلاع داد و تیم بررسی صحنه جرم ساعتی بعد راهی محل شدند.
تحقیقات و معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی در صحنه حکایت از آن داشت که زمان مرگ مرد میانسال با زمان ناپدیدشدنش یکی است.
با توجه به اینکه حشمت به قتل رسیده و خودرواش نیز ناپدید شده بود فرضیه سرقت قوت گرفت. در ادامه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت دریافتند که خواهرزن مقتول به نام شهلا نیز با آنها زندگی میکرده اما همزمان با قتل حشمت این زن نیز ناپدید شده است.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات میدانی دریافتند، حشمت و خواهرزنش با هم اختلاف داشتند. یکی از همسایهها در این رابطه گفت: شهلا اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و از زمانی که به اینجا آمده بود پای موادفروشان را نیز به خانه حشمت باز کرده بود.
همسایهها از این موضوع خیلی گلایه داشتند. میترسیدند بچههایشان بواسطه رفتوآمدهای مواد فروشان به خانه شهلا معتاد شوند. همسایهها از حشمت خواستند به او تذکر دهد و همین مسأله باعث اختلاف آنها شده بود.
بدین ترتیب فرضیه دست داشتن زن جوان در این قتل قوت گرفت، از سویی تیم تحقیق دریافت که دختر مقتول در این مدت با خالهاش پنهانی در تماس بوده است.
به دستور بازپرس موسی رضازاده، دختر جوان بازداشت شد و در تحقیقات گفت: دو سال قبل مادرم فوت کرد و از طرفی خالهام نیز به خاطر اعتیاد از همسرش جدا شده بود.
از آنجا که او جایی برای زندگی نداشت، از پدرم خواستم او را به خانهمان بیاورد. اوایل مشکلی نداشتیم اما از زمانی که پای موادفروشان به خانهمان باز شد و همسایهها شکایت کردند، اختلاف بین آنها نیز شروع شد. پدرم چندین بار تصمیم گرفت شهلا را ترک دهد، اما او حاضر نشد به کمپ ترک اعتیاد برود.
او ادامه داد: درگیریها ادامه داشت تا اینکه پدرم به صورت ناگهانی ناپدید شد. از خالهام نیز خبری نبود و هر چه با او تماس میگرفتم، پاسخم را نمیداد.
تا اینکه چند روز بعد از ناپدید شدن پدرم، خالهام تماس گرفت و مدعی شد با مردی که موادفروش بوده، پدرم را به قتل رسانده است. او مرا تهدید کرد که نباید راز این جنایت را برملا کنم، من هم ترسیدم و سکوت کردم.
در ادامه بررسیها، یکی از اهالی محل با پلیس تماس گرفت و راز این جنایت را برملا کرد و گفت: چند شب قبل در بزمی شبانه مرد موادفروشی به نام هوشنگ تعریف کرد که با همدستی زنی به نام شهلا مردی به نام حشمت را کشته است.
با این اطلاعات به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی تهران دختر مقتول به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت و دستور بازداشت شهلا و هوشنگ نیز صادر شد و تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه دارد.
منبع: ایران
انتهای پیام/
کد خبر: 1229877 برچسبها اخبار حوادث